پارت چهل

زمان ارسال : ۱۵۲ روز پیش

صدای ایرج مرا از افکارم بیرون کشید.


- حاضری تابان؟ خونواده‌ی آقا دوماد دارن می‌آن.


آخرین نگاه را در آینه به خودم انداختم. با اینکه آرایشگر موهایم را به خواست خودم خیلی عادی دورم ریخته بود اما در آرایش صورتم کمی بیشتر ا ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید